لغت نامه دهخدا
چنین سرخ دو بسد و مشکموی
شگفتی بودگر بود پیرجوی.فردوسی.همه ماهروی و همه جعدموی
همه چربگوی و همه مشکموی.فردوسی.همه دخت ترکان پوشیده روی
همه سروقد و همه مشکموی.فردوسی.به مشکو رفت پیش مشک مویان
وصیت کرد با آن ماهرویان.نظامی.و رجوع به مشک و ترکیبهای آن شود.