هم بو

لغت نامه دهخدا

هم بو. [ هََ ] ( ص مرکب ) دارای بوی یکسان و رایحه همانند :
فصل بهار تازه و نوروز دلفریب
همبوی مشک ، باد و زمین پر ز بوی بان.فرخی.دو چیز که دارای یک بو هستند.
- امثال :
دوخر در یک طویله اگر هم رنگ نشوند هم بو میشوند ؛ یعنی معاشرت در تغییر روحیات اثر دارد. یا اسب و خر را که یک جا بندند اگر هم بو نشوند هم خو شوند. این نیز به معنی مثل اول است. ( یادداشت مؤلف ).
|| هم خوی و هم روش. ( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

دارای بوی یکسان و رایحه همانند دو چیز که دارای یک بو هستند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال آرزو فال آرزو فال لنورماند فال لنورماند فال تخمین زمان فال تخمین زمان