چپ شدن

لغت نامه دهخدا

چپ شدن. [ چ َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از منحرف گردیدن باشد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از منحرف شدن باشد. ( آنندراج ). || کنایه از نقیض گرفتن باشد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چپ افتادن. بدشدن. دشمن شدن. رجوع به چپ افتادن شود. || چپ شدن چشم ؛ احول شدن. دوبین شدن. احول گردیدن. لوچ شدن. || متمایل بسمت چپ شدن. چپه شدن.

فرهنگ معین

(چَ. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - منحرف شدن ، واژگون گردیدن . ۲ - طرف دار سیاست دست چپی شدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- منحرف شدن واژگون گردیدن چپه شدن . ۲- طرفدار سیاست دست چپی شدن .

ویکی واژه

منحرف شدن، واژگون گردیدن.
طرف دار سیاست دست چپی شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تماس فال تماس فال عشق فال عشق