فقس

لغت نامه دهخدا

فقس. [ ف َ ] ( ع مص ) شکستن مرغ بیضه خود را و بیرون ریختن آنچه در آن است و گویند فاسد کردن آن. || کشتن حیوان را. || گرفتن چیزی را. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشقی فال عشقی فال لنورماند فال لنورماند