پرستار خانه

لغت نامه دهخدا

پرستارخانه. [ پ َ رَس ْ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دارالفقراء. دارالمساکین. || جائی به مدارس و سربازخانه ها که بیماران همان بنگاه را در آن پرستاری کنند. ( فرهنگستان ) .

فرهنگ عمید

محلی در آموزشگاه ها و سربازخانه ها که بیماران همان مکان را در آنجا معالجه و پرستاری کنند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- گداخانه دارالفقرائ دار المساکین . ۲- مکانی که در آموزشگاهها و سربازخانه ها مختص پرستاری بیماران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ