نیک خویی

لغت نامه دهخدا

نیک خویی. ( حامص مرکب ) ملایمت. خوش رفتاری. خوش خلقی. نیک خو بودن :
به علم و عدل و به آزادگی و نیک خویی
مؤید است و موفق مقدم است و امام.فرخی.عاشق مردمی و نیک خویی است
دشمن فعل زشت و خوی لئام.فرخی.هزار سال همیدون بزی به پیروزی
به مردمی و به آزادگی و نیک خویی.منوچهری.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم