مورگن

لغت نامه دهخدا

مورگن. [ گ ِ ] ( ص مرکب ) مورگز. طعامی مورگن ، طعامی مور در آن افتاده.طعام منمول. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به مورگز شود.

فرهنگ فارسی

مورگز طعامی مورگن طعامی مور در آن افتاده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم