مؤدبانه. [ م ُ ءَدْ دَ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) به طور ادب و خوشرویی و باملاطفت. ( ناظم الاطباء ). همراه با ادب و تربیت و نزاکت : درخواست او را مؤدبانه رد کرد؛ به من جواب مؤدبانه داد.
فرهنگ فارسی
با ادب از روی ادب و تربیت : مودبانه پیش رفت وسلام گفت . به طور ادب و خوشرویی و با ملاطفت .