مقبور

لغت نامه دهخدا

مقبور. [ م َ ] ( ع ص )در گور کرده. || به چیزی پیچیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم