مفت خور

لغت نامه دهخدا

مفتخور.[ م ُ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) آدم بیکار و تن پرور و طفیلی. کسی که برای تأمین زندگی خود، هوار این و آن می شود. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). که بی خدمتی و کاری معاش گذراند. که بی تحمل رنج کاری متنعم ازنعمتی است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مفتخوار. و رجوع به مفتخوار و ترکیب مفت خوردن ذیل مفت شود.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] کسی که بی رنج و زحمت چیزی به دست بیاورد.
۲. آن که مال دیگران را به رایگان بخورد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مفت خوار
( صفت ) مفت خوار
آدم بیکار و تن پرور و طفیلی کسی که برای تامین زندگی خود هوار این و آن می شود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم