مردانداز

لغت نامه دهخدا

مردانداز. [ م َ اَ ] ( نف مرکب ) مردافکن. قوی. پرزور :
باده ای بود سخت مردانداز
شد حسابی ضرورت از آغاز.اوحدی ( جام جم ص 37 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم