محر

لغت نامه دهخدا

محر. [ م ُ ح ِرر ] ( ع ص ) خداوند شتران تشنه. ( از منتهی الارب ). آنک شتران او حرار گشتند یعنی تشنه شدند. ( از اقرب الموارد ). || روز گرم. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

خداوند شتران تشنه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت