محاور

لغت نامه دهخدا

محاور. [ م َ وِ ] ( ع اِ ) ج ِ محورة[ م َ / م ُ وَ رَ ]. پاسخ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به محورة شود. || محاور کسی قَلَق پیدا کردن ؛ کار او مختل شدن. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

کار کسی مختل شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه فال زندگی فال زندگی فال قهوه فال قهوه