گندفر

لغت نامه دهخدا

گندفر. [ گ ُ دُ ف َ ] ( اِخ ) در قرن اول ق. م. یک شعبه از اشکانیان جانشین سلسله سک های سکستان شدند و گندفارس یا گوندفر که از حدود سال بیستم م. به بعد سلطنت یافت از پادشاهان مقتدر این سلسله بود و ظاهراً شانه از زیر بار اطاعت اشکانیان خالی کرد. سکه هایی به نام این شهریار در سیستان و هرات و قندهار و حتی در پنجاب پیدا شده است. بنابر کتاب اعمال سن توماس گویا این مبلغ مسیحی در عهد سلطنت گوندفارس به هندوستان سفر کرده است. ( ایران در زمان ساسانیان ترجمه رشید یاسمی چ 2 ص 43 به بعد ). و رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2263 و رجوع به گوندفر شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم