قرار داشتن

لغت نامه دهخدا

قرار داشتن. [ ق َ ت َ ] ( مص مرکب ) ثبات ورزیدن. || ثابت شدن. مقرر شدن. معین شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - جای داشتن ۲ - ثابت شدن ۳ - ثبات ورزیدن ۴ - مقرر شدن معین گشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم