کبر کردن

لغت نامه دهخدا

کبر کردن. [ ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تکبر کردن. کبر آوردن. کبر فروختن. باد کردن :
دعوی مکن که برترم از دیگران به علم
چون کبر کردی از همه دو نان فروتری.سعدی.

فرهنگ فارسی

تکبر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم