چهار پیر

لغت نامه دهخدا

چهارپیر. [ چ َ ] ( اِخ ) خلفای اربعه. چهاریار :
گه با چهارپیر زبان کرده در دهن
گه با دوطفل در دهن افکنده ریسمان.خاقانی.

فرهنگ فارسی

خلفای اربعه ٠ چهار یار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم