پندو

لغت نامه دهخدا

پندو. [ پ َ ] ( اِ ) جرجیر. ککژ. ککج. ایهقان. انداو. تره تیزک. کیکیز. کیکش. شاهی. تندک. تره تندک. حرف. خردل فارسی.
پندو. [ پ ِ ] ( اِ ) در فرهنگ شعوری ( ج 1 ص 261 ) بمعنی آواز آب و کنه آمده است. لکن بفرهنگ شعوری اعتماد نمیتوان کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال پی ام سی فال پی ام سی فال زندگی فال زندگی