لغت نامه دهخدا پاراو.( ص ) پیر. ( فرهنگ اسدی ). || زن پیر. ( اوبهی ) ( برهان ). پیر زال. ( برهان ). گنده پیر : زن پاراو چون بیابد بوق سر ز شادی کشدسوی عیوق.منجیک.پاراو. ( اِخ ) بلوکی از قزوین. ( برهان ).