وعم

لغت نامه دهخدا

وعم. [ وَ ] ( ع اِ ) خط کوه که مخالف سائر رنگ آن باشد. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، وِعام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || ( مص ) اَنْعِمی گفتن ، یعنی خوش باش گفتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال چای فال چای