واکس زدن

لغت نامه دهخدا

واکس زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) واکس بروی کفش مالیدن. کفش را با واکس برّاق و تابان کردن. رجوع به واکس شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) با واکس براق کردن ( کفش ) .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم