ناوکی. [ وَ] ( ص نسبی ) منسوب به ناوک است. رجوع به ناوک شود. - تیر ناوکی ؛ حظوه. ( تفلیسی ) : اندام دشمنان تو از تیر ناوکی مانند سوک [ و ؟ ] خوشه جو باد آژده.شاکر بخاری ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).آن دیده را که در تو نظر دارد از حسد روید بجای هر مژه ای تیر ناوکی.سوزنی.