لعل مذاب

لغت نامه دهخدا

لعل مذاب. [ ل َ ل ِ م ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صاحب برهان گوید: به معنی لعل گداخته و کنایه از شراب لعلی انگوری باشد و نیز کنایه از خون هم هست که بعربی دم گویند. صاحب آنندراج گوید: کنایه از شراب سرخ انگوری است. شراب :
از پی تفریح طبعو زیور حسن طرب
خوش بود ترکیب زرین جام با لعل مذاب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم