فلامک

لغت نامه دهخدا

فلامک. [ ف َ م َ ] ( اِ ) قسمی الماس کم قیمت. ( یادداشت مؤلف ). محرف فلمنک. ( فرهنگ فارسی معین ). اصلاً به معنی هلندی و منسوب به هلند است. رجوع به فلمنک شود.

فرهنگ عمید

نوعی الماس ارزان و سرخ رنگ با تراش یک سطحی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) فلمنک : الماس فلامک .

فرهنگ اسم ها

اسم: فلامک (دختر) (لاتین، هلندی) (تلفظ: falamak) (فارسی: فلامک) (انگلیسی: falamak)
معنی: الماس صورتی رنگ، نوعی الماس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد فال راز فال راز