لغت نامه دهخدا
آن را که به کین جستن تو دست همی سود
سلطان جهان کردبه دست تو گرفتار.فرخی.کس دل به اختیار بمهرت نمیدهد
دامی نهاده ای و گرفتار میکنی.سعدی.هرجا که سروقامتی و موی دلبریست
خود را بدان کمند گرفتار میکنم.سعدی ( خواتیم ).گر گرفتارم کنی مستوجبم
ور ببخشی عفو بهتر کانتقام.سعدی ( گلستان ).