یک قبا

لغت نامه دهخدا

یک قبا.[ ی َ / ی ِ ق َ ] ( ص مرکب ) یک لاقبا. درویش. فقیر. ( یادداشت مؤلف ). که فقط یک قبا بر تن دارد :
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد.حافظ.و رجوع به یک لاقباشود.

فرهنگ فارسی

یک لا قبا درویش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم