یک شست

لغت نامه دهخدا

یک شست. [ ی َ / ی ِ ش َ ] ( ص مرکب ) هم نشین باشد و کنایه از دو رفیق و دو مصاحب هم هست. ( برهان ) ( از آنندراج ). هم نشین. مجالس. مصاحب. دو رفیق. ( ناظم الاطباء ). یک نشست.

فرهنگ فارسی

بمعنی هم نشین باشد و کنایه از دو رفیق و دو مصاحب هم هست هم نشین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت فال لنورماند فال لنورماند فال انبیا فال انبیا