چپاندن. [ چ َ دَ ] ( مص ) تپاندن. چپانیدن. بزور در درون کردن. فروبردن بزور. فروکردن. تپاندن. چیزی را در ظرف یا سوراخی بزور جا دادن. ( فرهنگ نظام ). فشاردن. فشردن. و رجوع به تپاندن و تپانیدن و چپانیدن شود.
فرهنگ معین
(چَ دَ ) (مص م . ) چپانیدن .
فرهنگ عمید
۱. آگنده کردن، پر کردن. ۲. چیزی را با زور و فشار میان چیز دیگر جا دادن، تپاندن، تپانیدن.
فرهنگ فارسی
تپاندن، آگنده کردن، پرکردن، به زوجادادن، چپان ( مصدر ) چپانیدن تپاندن چپانیدن بزور در درون کردن . فرو بردن بزور . فرو کردن . تپانیدن . چیزی را در ظرف یا سوراخی بزور جا دادن . فشاردن . فشردن .