لغت نامه دهخدا
بپای انداز حمدت کارجمند است
زبان تا دل پرند اندر پرند است.نوعی خبوشانی.نیست معلوم صراطت بجز از پای انداز
چون قیامت که بود برهنگی بر تن زار.نظام قاری.سرم جز رخت پای انداز و جیب خلعت تشریف
دری دیگر نمیداند رهی دیگر نمیگیرد.نظام قاری ( دیوان البسه ).رجوع به پاانداز شود.