پاکند

لغت نامه دهخدا

پاکند. [ ک َ ] ( اِ ) پاکنده. مطلق یاقوت اعم از زرد و سفید و سرخ و بدین معنی بجای حرف اول یاء حطی هم آمده است. ( برهان ) :
کجا تو باشی گردند بیخطر خوبان
جمست را چه خطر هر کجا بود پاکند.شاکری.و صاحب فرهنگ رشیدی این کلمه را با باء موحده ضبط کرده و گفته است که به یای حطی است نه به باء و حق نیز همانست چنانکه یاقوت معرب یاکند است. || سُنبُل.

فرهنگ عمید

= یاکند

فرهنگ فارسی

پاکند سنبل و این صورت مصحف پاکنده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان فال عشقی فال عشقی فال فرشتگان فال فرشتگان