لغت نامه دهخدا کاربندی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل و کیفیت کاربند : و مبادا که دل تو از کاربندی این کتاب بازماند. ( قابوسنامه ).کاربندی. [ ب َ ] ( اِخ ) نام محلی در 368500 گزی بوشهر میان «اخند» و بندر مقام.