لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
پرتوان
لغت نامه دهخدا
پرتوان. [ پ ُ ت َ ]( ص مرکب ) پرنیرو. پُرتاب. پرطاقت. پُرتاب و طاقت.
فرهنگ عمید
۱. پرطاقت، پرنیرو.
۲. سخت، شدید.
فرهنگ فارسی
( صفت ) پر نیرو پرتاب پرطاقت .
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال فنجان
فال میلادی
فال چای
فال تاروت