نادلپذیر

لغت نامه دهخدا

نادلپذیر. [ دِ پ َ ] ( ن مف مرکب ) هر آنچه خوشایند نباشد. ( ناظم الاطباء ). ناخوشایند. نادلنشین. نادلپسند. نامطبوع :
بدو گفت شاه ، ای زن آرام گیر
چه گوئی سخنهای نادلپذیر.فردوسی.بدو گفت طوس ای سپهدار پیر
چه گوئی سخن های نادلپذیر.فردوسی.تو بندوی را سر به آغوش گیر
مگو هیچ گفتار نادلپذیر.فردوسی.مرا این سخن بود نادلپذیر
چو اندیشه کردم من از هر دری.منوچهری.در این ژرف دریای نادلپذیر
تو افکندیم هم توئی دستگیر.اسدی.رجوع به نادلپسند شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که خوشایند نباشد نادلنشین نامطبوع : بدو گفت شاه : ای زن آرام گیر چه گویی سخنهای نا دلپذیر?... ( شا. ) مقابل دلپذیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم