چار شب

لغت نامه دهخدا

چارشب. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) مخفف چادرشب. پارچه بزرگ چهارگوشی که رخت خواب در آن بندند و زنان ده چون چادر بسرافکنند. چادر شب :
نازکت چارشب اولیست که بالا افکن
چون درشت است و قوی میرسدت ز آن آزار.نظام قاری.گاه گردد سپیج سر در شب
و ربود چارشب مدانش عار.نظام قاری.وجب وجب همه شب چارشب بپیمایم
چه صرفها که مرادر نهالی عزبیست.نظام قاری.

فرهنگ فارسی

مخفف چادر شب ٠ پارچ. بزرگ چهار گوشی که رخت خواب در آن بندند و زنان ده چون چادر بسر افکنند ٠ چادر شب ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم