یغر

لغت نامه دهخدا

یغر. [ ی ُ غ ُ ] ( ترکی ، ص ) مأخوذ از مصدر «یُغُرماق » ترکی به معنی خمیر کردن ، یا یوغن ترکی به معنی سطبر و کلفت و درشت و گنده و بی اندام و ناهموار. در تداول عامه ، ناتراشیده و ناخراشیده. سخت خشن. کت وکلفت. سِتَنْبه. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یغور شود. || خشن در خلق و خوی. ( از یادداشت مؤلف ).
یغر. [ ی َ غ ِ ] ( اِخ ) نام یکی از پادشاهان چین. نام خاقان چین. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ستبیر و عظیم الجثه ( از لحاظ تشبیه به خمیرور آمده ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت فال نخود فال نخود