گیادار

لغت نامه دهخدا

گیادار. ( نف مرکب )مخفف گیاه دار. آنجای که گیا دارد. دارای گیاه. || مرغزار. علفزار. باغ و بوستان :
بدو در گیادار وی گونه گون
گل و میوه از صدهزاران فزون.اسدی.گل و نیشکر بی کران انگبین
گیادار و از میوه ها همچنین.اسدی.

فرهنگ عمید

جایی که گیاه دارد، مرغزار، علفزار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال انگلیسی فال انگلیسی فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی