گای

لغت نامه دهخدا

گای. ( اِخ ) مادام سوفی گِه. نویسنده فرانسوی متولد در پاریس ، مادر دلفین گای ( مادم دُ ژیراردن ) رمانهای جالب توجه و جذابی برای معرفی دیرکتوار و امپراطوری فرانسه نوشته است : لردستل ، بدبختیهای عاشقی سعید . ( 1776 - 1852 م. ).

فرهنگ فارسی

نیکلای نیکلایویچ نقاش روسی از اصل فرانسوی ( و. ورونژ ۱۸۳۱ - ف. ۱۸۹۴ م . ) وی یکی از نقاشان محبوب دربار تزاری گردید و با تولستوی نویسنده معروف دوست شد و تصویر وی را نقاشی کرد . بسیاری از آثار وی در موزه لنینگراد بنمایش گذاشته شده اند .
( اسم ) گاییدن : مدتی بود تا که گای نداشت پسری راست کرد و جای نداشت . ( حدیقه )
نویسنده فرانسوی

دانشنامه عمومی

گای ( به فرانسوی: Gye ) یک کامین در فرانسه است که در Canton of Toul - Sud واقع شده است.
گای ۶٫۵۱ کیلومترمربع مساحت و ۱۸۷ نفر جمعیت دارد و ۲۳۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
گای (استان لهستان کوچک تر). گای ( به لهستانی: Gaj ) یک روستا در لهستان است که در گمینا موگیلانه واقع شده است. گای ۱٬۴۰۰ نفر جمعیت دارد.
گای (اشتایرمارک). گای ( به آلمانی: Gai ) یک شهرستان در اتریش است که در تروفایخ واقع شده است. گای ۳٫۴۸ کیلومتر مربع مساحت و ۸۰ نفر جمعیت دارد و ۷۲۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
گای (کووین). گای ( به صربی: Gaj ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در Kovin municipality واقع شده است. گای ۳٬۳۰۲ نفر جمعیت دارد و ۶۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم