کاروان زن

لغت نامه دهخدا

کاروان زن. [ کارْ / رِ زَ ] ( نف مرکب ) دزدی که کاروان میزند. کسی که کاروان را لخت میکند :
کرشمه کردنی بر دل عنان زن
خمارآلوده چشمی کاروان زن.نظامی.ازین مشتی خیال کاروان زن
عنان بستان ، علم بر آسمان زن.نظامی.

فرهنگ عمید

۱. دزدی که به کاروان حمله کرده و اموال کاروانیان را غارت می کند.
۲. [مجاز] دلربا.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دزدی که بکاروان حمله میکند و پول و اثاث. کاروانیان را بغارت میبرد : [ گر شمه کردنی بر دل عنانی زن خمار آلوده چشمی کاروان زن ] . ( نظامی )
دزدی که کاروان می زند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال عشق فال عشق فال قهوه فال قهوه فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی