پرزدار

لغت نامه دهخدا

پرزدار. [ پ ُ ] ( نف مرکب ) مُزَغَّب. پرزه دار.

فرهنگ عمید

پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم