همایون بخت

لغت نامه دهخدا

همایون بخت. [ هَُ یوم ْ ب َ ] ( ص مرکب ) خوش بخت. خجسته بخت. کامیاب. موفق :
از سر طالع همایون بخت
رفت سلطان مشرقی بر تخت.نظامی.آمد آن بانوی همایون بخت
چوعروسان نشست بر سر تخت.نظامی.من اول بس همایون بخت بودم
که هم باتاج و هم باتخت بودم.نظامی.

فرهنگ عمید

آن که بخت و اقبال خجسته دارد، خوشبخت، همایون فال.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه اقبال خجسته ومیمون دارد

فرهنگ اسم ها

اسم: همایون بخت (دختر) (فارسی)
معنی: خوشبخت، خجسته بخت، کامیاب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ای چینگ فال ای چینگ فال درخت فال درخت