ناوردجو

لغت نامه دهخدا

ناوردجو. [وَ ] ( نف مرکب ) جنگجو. مبارز. رجوع به ناورد شود.

فرهنگ عمید

ناوردخواه، جنگجو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس