نامکرر

لغت نامه دهخدا

نامکرر. [ م ُ ک َرْ رَ ] ( ص مرکب ) تکرارناشده. مقابل مکرر. رجوع به مکرر شود :
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است.حافظ.

فرهنگ عمید

آنچه تکرار نشده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که تکرار نشده : یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرراست . ( حافظ ) مقابل مکرر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم