متعطش

لغت نامه دهخدا

متعطش. [ م ُ ت َ ع َطْ طِ ] ( ع ص ) تشنه نماینده به تکلف. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که تشنگی را بهانه می کند. ( ناظم الاطباء ). || سخت تشنه آب. آرزومند و مشتاق آب :
چند خواهی چو من برین لب چاه
متعطش به آب حیوانش.سعدی.و رجوع به تعطش شود.

فرهنگ عمید

بسیارتشنه، دارای عطش شدید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم