غره بودن

لغت نامه دهخدا

غره بودن. [ غ ِرْ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) مغ-روربودن. ( آنندراج ). فریفته شدن. گول خوردن. غره شدن. غره گردیدن. غره گشتن. رجوع به غره شود :
آهی مباش غره فسان و فسوس را
هرگز مدان تو زهر گیاه اصل سوس را.؟ ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مغرور بودن فریفته شدن گول خوردن غره شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز فال ابجد فال ابجد فال پی ام سی فال پی ام سی