طالب علم

لغت نامه دهخدا

طالب علم. [ ل ِ ب ِ ع ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دانشجو. جویای دانش. خواستار علم :
کبک چون طالب علم است و در این نیست شکی
مسئله خواند تا بگذرد از شب سیکی.منوچهری.

فرهنگ فارسی

دانشجو طلبه جویای دانش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال سنجش فال سنجش فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت