زچه

لغت نامه دهخدا

زچه. [ زَ چ َ / چ ِ ] ( ص ، اِ ) زن نوزای ، لغتی ( لهجه ای ) است در زجه ( زنی که زاییده باشد تا چهل روز ). ( از آنندراج ) ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). مخفف زاچه است. ( فرهنگ نظام ). عورت نوزاییده را گویند تا چهل روز. ( جهانگیری ). زن را گویند تا چهل روز. ( جهانگیری ). زن نوزاینده. ( غیاث اللغات ). نُفَساء. نَفْسا. نَفَساء. ( منتهی الارب ). خرسه ، خرصه ، خویاء، خویه ، فئرة؛ طعام زن زچه. تفویر؛ فیره ساختن زچه را. ( از منتهی الارب ): خرس. خرص. خوی. فئر.
- زچه شدن ؛ نفاسة. زایسپانی. رجوع به نفس و زایسپانی و زچکی شود.

فرهنگ فارسی

از چه
زن نو زای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه