لگنچه

لغت نامه دهخدا

لگنچه. [ ل َ گ َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) لگن ِ خُرد. لگن کوچک. لگن کوچک مسی که در آن حنا و رنگ خیس کنند. لگن کوچک از برنج که پای سماور نهند.

فرهنگ عمید

۱. لگن کوچک.
۲. (زیست شناسی ) لگن خاصره.

فرهنگ فارسی

( اسم ) لگن کوچک . یا لگنچه کلیه . گیلاس کلیه .

دانشنامه عمومی

لگنچه کلیوی ( به انگلیسی: Renal pelvis ) بخشی از کلیه است . لگنچه استطاله قیفی شکل انتهای بالایی حالب است. لبه خارجی لگنچه به دو حفره به نام کالیس های بزرگ تقسیم می شود که رو به پایین امتداد می یابند و به کالیس های کوچک تقسیم می شوند. کالیس های کوچک ادرار لوله های هر پاپیلا را جمع آوری می کنند. کالیس ها، لگنچه و حالب، ادرار را به سمت مثانه پیش می برند و تا زمان دفع در آن جا ذخیره می شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه فال ارمنی فال ارمنی