عما. [ ع َ ] ( ع اِمص ) طول و بلندی و درازی. عَمی ̍. این صورت ضبط لسان العرب است و در دیگر کتب لغت ، عمی آمده است. رجوع به عَمی ̍ شود. عما. [ ع َم ْ ما ] ( ع حرف جر + اسم ) مرکب از: حرف جر «عن » + «ما»ی موصول. درباره آنچه. از آنچه. عما. [ع َم ْ ما ] ( اِخ ) ناحیه و صقعی است در صحرای خُساف بین بالس و حلب. ( از معجم البلدان یاقوت از حازمی ). عما. [ ع ُم ْ ما ] ( اِخ ) نام بت و صنمی است ازآن خَولان در یمن. و آیه شریفه «و جعلوا للّه مما ذراء من الحرث و الانعام نصیبا...» ( قرآن 136/6 ) راجع به آن آمده است. ( از معجم البلدان ).
[ویکی الکتاب] معنی عَمَّا: از آنچه معنی أَمَّا: امّا معنی یُصْبِحُنَّ: قطعاً به شکل ...در آیند-قطعاً به حالتِ ...در آید (عبارت "قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نَادِمِینَ " یعنی :خدا فرمود: همانا پس از اندک زمانی پشیمان میشوند) معنی تَذْهَلُ: بی خبر می شود - از یاد می برد (از ذهول به معنای با دهشت از چیزی گذشتن و رفتن .درجمله "تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ "یعنی هول قیامت به حدی است که زنی که در حال شیر دادن می باشد بچه اش را از یاد می برد و فرار می کند) ریشه کلمه: عن (۴۶۵ بار)ما (۲۶۲۲ بار)