ماده طبع

لغت نامه دهخدا

ماده طبع. [ دَ / دِ طَ ] ( ص مرکب ) زن صفت. مانند زن سست عهد و پیمان شکن. که طبع زنان دارد :
نیک داند که فحل دورانم
دلم از چرخ ماده طبع فگار.خاقانی.عجب ترسانم از هر ماده طبعی
اگرچه مبدع فحلم در این فن.خاقانی.

فرهنگ فارسی

زن صفت مانند زن سست عهد و پیمان شکن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم