مائل

لغت نامه دهخدا

مائل. [ ءِ ] ( ع ص ) مایل. چفسان. زنی که خمان و چمان رود از ناز و گردنکشی ،یا مائل است از طاعت خدای و آنچه او را لازم است از حفظ فروج ، یا شانه میلاء می کند که کراهت دارد، یا مایل است بسوی بدی و فساد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). ج ، مائلات. و رجوع به مائله و مایله و مایل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم و صفت ) ۱- گراینده بچیزی میل کننده راغب شایق : خری چند مایل به جلهای رنگین ددی چند راغب به آفت رسانی . ( وحشی . چا. امیر کبیر ۲ ) ۲۶۹- خمیده برگردیده . ۳- نزدیک به متمایل به : کتی قهوه یی وشلواری زرد رنگ مایل بسبز پوشیده بود .
مایل چفسان زنی که خمان و چمان رود از ناز و گردنکشی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نوستراداموس فال نوستراداموس